سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صابرین
هنر نهم (خودم اختراع کردم )
...
نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - یکشنبه 91/11/30 توسط صابر نوفر

مهر بر لب زدهبرخورد احساسی با واقعه عاشورا سبب ورود برخی از مطالب غیرواقعی در کتابهایی است که بیشتر آنها در قرون اخیر نگاشته شدهاند. برای بررسی و شن

اخت انحرافات و خرافه هایی که وارد مقاتل شده اند در این برهه بسیار حساس که مردم فقط معطوف به عزاداری شده اند ومطالعه درمورد قیام حضرت اباعبدالله (ع) به مسائله پیش پا افتاده تبدیل شده بر آن شدیم که چند مورد از مقاتل غیر قابل استناد که متاسفانه در عزاداری ها به انها استناد میشود را به شمامعرفی کنیم:

1. روضة الشهداء

کتابی است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفی که به فارسی هم هست و تقریبا در پانصد سال پیش تالیف شده است تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنی، و مثل اینکه اساسا یک مرد بوقلمون صفتی هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعه صد در صد متصلبی نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفی نشان می داده است. اصلا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیع. ک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. (می گویند شوهر خواهر عبد الرحمن جامی یا باجناق او بود. ) آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود. این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد. کتابی نوشته است به فارسی. اولین کتابی که در مرثیه به فارسی نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفی در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلی مراجعه می کردند. شهید مطهری ره می گوید من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسمها جعلی است، یعنی در میان اصحاب امام حسین اسمهایی را می آورد که اصلا چنین آدمهایی وجود نداشته اند، در میان دشمنها اسمهایی می برد که همه جعلی است، داستانها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابی بود که به زبان فارسی نوشته شد، [مرثیه خوانها]که اغلب بی سواد بودند و به کتابهای عربی مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما «روضه خوانی» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانی نمی گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان امام حسن عسکری هم روضه خوانی نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضی هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان خواجه نصیر الدین طوسی هم روضه خوانی نمی گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانی» . روضه خوانی یعنی خواندن کتاب روضة الشهداء، همان کتاب دروغ. از وقتی که این کتاب در دست و بالها افتاد، دیگر کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازی روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنی روضة الشهداء خوان، یعنی افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن. نمونه هایی از مطالب دروغ این کتاب داستان زعفر جنی و عروسی قاسم اول بار در کتاب این مرد نوشته شده و...

2. اسرار الشهادة

در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرفهای روضة الشهداء را باضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یکجا جمع کرد و کتابی نوشت بنام اسرار الشهادة، اگر چه شهید مطهری در کتاب خود میگوید که ایشان از دلسوختگان حضرت سید الشهدا (ع) بوده اند ولی واقعا مطالب این کتاب انسان را وادار می کند که به اسلام بگرید.
حاجی نوری می نویسد یکی از علمای زحمتکش شیعه است مینویسد که ما در درس حاج شیخ عبدالحسین تهرانی بودیم (که مرد بسیار بزرگواری بوده است) و از محضر ایشان استفاده می کردیم که سید روضه خوانی اهل حله آمد و کتاب مقتلی به ایشان نشان داد که ایشان ببینند معتبر هست یا نیست، این کتاب نه اول داشت و نه آخر فقط در جایی از آن نوشته بود که فلان ملای جبل عاملی از شاگردان صاحب معالم است. مرحوم حاج شیخ عبدالحسین کتاب را گرفت که مطالعه کند.
اولا در احوال آن عالم مطالعه کرد، دید چنین کتابی به نام او ننوشته اند و ثانیا خود کتاب را مطالعه کرد، دید مملو از اکاذیب است. به آن سید گفت این کتاب همه اش دروغ است. مبادا این کتاب را بیرون بیاوری و یا از آن چیزی نقل کنی که جایز نیست، و اساسا این کتاب نوشته آن عالم نیست و مطالبش دروغ است. حاجی نوری می نویسد: همین کتاب دست صاحب اسرارالشهادة افتاد و تمام مطالبش را از اول تا آخر نقل کرد.
متأسفانه حاجی نوری از این کتاب یک داستان جعلی و تحریفی درباره امام زین العابدین علیه السلام نقل می کند. می گوید در روز عاشورا وقتی که برای اباعبدالله یاوری باقی نماند، حضرت برای خداحافظی به خیمه امام زین العابدین علیه السلام رفتند.
حضرت امام زین العابدین علیه السلام فرمود: پدرجان! کار شما و این مردم به کجا کشید؟ (یعنی تا آن وقت امام زین العابدین بی خبر بوده است)! فرمود: پسر جان به جنگ کشید. امام زین العابدین فرمود حبیب بن مظاهر چطور شد؟ فرمود: قتل. زهیربن القین چطور شد؟ قتل. بریربن خضیر چطور شد؟ قتل. هر کس از اصحاب را که اسم برد، فرمود کشته شد. بعد بنی هاشم را پرسید، قاسم بن حسن چطور شد؟ برادرم علی اکبر چطور شد؟ بر عمویم ابوالفضل چه شد؟ قتل.
این، جعل است، دروغ است. امام زین العابدین که العیاذ بالله آنقدر مریض و بیهوش نبوده که نفهمد چه گذشته است. تاریخ می نویسد حتی در همان حال امام حرکت کرد و فرمود عمه! عصای مرا با یک شمشیر بیاور. یکی از کسانی که
حاضر در واقعه بوده و آن را نقل کرده است، شخص امام زین العابدین علیه السلام است.

3. نورالعین

فقط همین قدر بدانید( افسانه سر به محمل کوبیدن ) در این کتاب آمده که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی اعتبار بودن آن صحه گذاشته اند . چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفــاتیح الجنـــــــان بیان می کند که : نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است(منتهی الآمال ، ج 1 ، ص 75 ) . وی سپس با استناد به کتابهای معتبر می نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد .
این سه کتاب فقط چندی از کتب تحریفی بود که به انها اشاره کردیم متاسفانه مجال بحث به کتب دیکر باقی نمانده وتحقیق در مورو انها را به شما واگذار مکنیم.
پس توبه کنیم، واقعا باید توبه کنیم به خاطر این جنایت و خیانتی که نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام و اصحاب و یاران و خاندانش مرتکب می شویم، همه افتخارات اینها را از بین می بریم وقدرمکتب تربیتی حضرت ابا عبدالله (ع) را نمیدانیم، سعی کنیم با مطالعه وبررسی ارزش های قیام امام حسین (ع) وجلوگیری از خرافه گویی در عزاداری های ان حضرت شاهد شوکوفایی مکتب حسینی باشیم.

********************************************
منابع
حماسه حسینی ج 1
طبقات الشافعیة : ج 4 ص 256 ، وفیات الأعیان : ج 1 ص 28 ، تبیین کذب المفتری : ص 243 ، سیر أعلام النبلاء : ج 17 ص 352 ، البدایة والنهایة : ج 12 ص 30
ریاض العلماء : ج 2 ص 190
ریاحین الشریعة : ج 3 ص 272
لؤلؤ و مرجان : ص 251
ریحانة الأدب : ج 2 ص
منبع : مهر بر لب زده www.4sat.ir



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/1/29 توسط صابر نوفر

ابو عبیده حذّاء گفت: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمود:

هنگامى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مکّه را فتح کرد، بر کوه صفا رفت و [با صداى بلند] فرمود: اى فرزندان هاشم، اى فرزندان عبد المطّلب، همانا من رسول خدا به سوى شما هستم و نسبت به شما دلسوز و مهربانم.
نگویید محمّد از ماست، [زیرا] به خدا سوگند، دوستان من، از بین شما و غیر شما، تنها پرهیزکارانند.

آگاه باشید، من شما را در روز قیامت نخواهم شناخت، زیرا در حالى به نزد من مىآیید که [محبّت و تعلّقات] دنیا را به دوش مىکشید، و [بر خلاف شما] عدهاى از مردم مىآیند که [توشه] آخرت را با خود حمل مىکنند.

آگاه باشید، من بین خودم و شما، و بین خدا و شما، عذر و بهانهاى باقى نگذاشتم. همانا من مسئول عمل خودم هستم و شما نیز در گرو عمل خودتان هستید.

صفات الشیعة / ترجمه توحیدى، ص:29 





منبع مهر بر لب زده www.4sat.ir 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/4/5 توسط صابر نوفر

شخصی به نام عبدالرحمن، مدتی در مدینه معلم کودکان و نوجوانان بود، یکی از فرزندان امام حسین (ع) به نام «جعفر» به مکتب او رفت. معلم، آیه شریفه «الحمدلله رب العالمین» را به جعفر آموخت. امام حسین (ع) به سبب این آموزش هزار دینار و هزار حله (پیراهن مرغوب) به آن معلم داد. شخصی از امام پرسید، آیا آن همه پاداش به معلم دادن، رواست؟ امام حسین (ع) در پاسخ فرمود: آن چه دادم چگونه برابری می کند با ارزش آنچه او به پسرم جمله «الحمدلله رب العالمین» را آموخت.
پیامبر اعظم (ص) نیز دراین باره فرمود: وقتی معلم، بسم الله الرحمن الرحیم را به کودکی بیاموزد خداوند برای او و آن کودک و پدر و مادر کودک، برائت از آتش را می نویسد. (1)


پی نوشت


1- تفسیر برهان، ج 1، ص 43


منبع : مهر بر لب زده www.4sat.ir


.: Designed By Night-Skin.com :.